رسـتـــم الــبــرز
۱۰ جـــون۲۰۲۰



یادی از جانباز سامائی زنده یاد عارف

محـمــد عارف فرزند محـمـد یاسین در سال ۱۳۳۵شمسی در یک خانوادۀ بی بضاعت  دهقانی در منطقۀ کاریز شاهی  قریۀ بابه قچقار  ولسوالی میربچه کوت ولایت کابل چشم به جهان کشود. در سال ۱۳۴۲ش شامل مکتب ابتدایۀ میربچه خان شده و در سال ۱۴۵۴ش با اخذ نمرات عالی از مکتب متذکره فارغ گردید. عارف از همان ایام کودکی تا عنفوان جوانی در آغوش خانواده  داغ مظالم طبقاتی، عقب افتادگی و ستم دود مان طلائی را با پوست و گوشت خود لمس کرده بود. عارف در جریان دورۀ تعلیمی در اوضاع سیاسی اواخر نظام فرتوت شاهی در کشور، اوج و خروش جریان های سیاسی مملو از تظاهرات و اعتصابات طیف های محتلف روشنفکری زمان خود را شاهد بود. رفیق عارف از دامان  طبقۀ  ستمکش  جامعه  قد برافراشت  و شعور اجتماعی اش در پراکتیک  اجتماعی  رشد نسبی یافت. با آن درجه از شناخت تجربی، عارف جوان می دانست  که چگونه مردم می توانند از زیر بار نظام منحط فئودالی  بیرون شوند. با این اشتیاق مبارزاتی، قبل از ایجاد ساما، او آگاهانه عضویت پرافتخار گروه  مجید بزرگ  این فرزند  راستین  زحمتکشان را که در راه رهائی توده های زحمتکش  از چنگال عفریت نظام نیمه فئودالی و سیطرۀ نیمه استعماری امپریالیسم می رزمید، پیذیرا شد.  
رفیق عارف در سال ۱۳۵۵ ش پس از اتمام دوره تعلیمات  ثانوی، با سپری نمودن  امتحان کانکور، شامل دانشکدۀ زبان و ادبیات دری دانشگاه کابل شد. پس از اکمال دورۀ لیسانس ادبیات زبان دری  با درجۀ عالی  در سال  ۱۳۵۸ ش فارغ التحصیل گردیده و در سال۶۰– ۱۳۵۹ نظر به علاقه  ای که  داشت،  با سپری کردن  آزمون  و معیار تعیین شدۀ همان زمان، برای آغاز دورۀ ماستری زبان و ادبیات، مستحق شناخته شد. همزمان با پیشبرد دروس مکتب و دانشگاه، در جمع یاران رفیق مجید به خود سازی انقلابی و ارتقای سطح تئوریکش از مبانی و مفاهیم علم انقلاب زیر رهنمائی رفقای مسؤول منطقه سعی بی وقفه کرده و به مدارج عالیتری از دانش انقلابی و موقعیت تشکیلاتی ارتقاء یافته و جایگاه یک کادر جوان را احراز کرد.
کودتای هفتم ثور  ۱۳۵۷ش طبق برنامۀ استعماری امپریالیسم شرارت پیشۀ  روس که توسط ستون پنجم و جاده صاف کن روس اشغالگر اجرائی شد، باند های میهنفروش "خلق و پرچم" را بر اریکۀ قدرت پوشالی رسانید. خلق سلحشور افغانستان در تقابل با توحش فاشیستی برده های بومی آن استعمارگر نوین، در یک آزمون تاریخی قرار گرفت. توده های پا برهنه دست به قیام دشمن سوزی زدند. خرس وحشی هم با عطش امپریالیستی و رؤیای  رسیدن به  آبهای گرم، با حرص و آز و تکبر امپریالیستی و زراد خانۀ مجهز جنگی خود در ششم جدی ۱۳۵۸ به مصاف خلق افغانستان آمده و پایش برای یک دهه در باتلاق جنگ تجاوزکارانه ای که خود به راه انداخته بود، گیر ماند. خرس قطبی در اخیر در برابر مقاومت جانبازانۀ توده های به پاخاستۀ  این خطه باستانی، همانند اسلاف استعماگرش چنان شکست سختی خورد که در نتیجۀ آن امپراتوری اش از نقشۀ جغرافیای جهان محو شد.
با ایجاد سازمان آزادیبخش مردم افغانستان (ساما) عارف در جمع همرزمان رفیق مجید، عضو ساما شد. این کادر جوان سامائی  همزمان با تحصیل در پوهنتون کابل، در تشکیلات محلی ساما، وظائف انقلابی و مسؤولیت آموزش سیاسی رفقاء در آن تشکیلات  را نیز عده دار بود. او در این سنگر علیه روس اشغالگر و رژیم خیانت پیشۀ مزدوران "خلق و پرچم" خوش درخشید، هرچند عمرش زیاد کفاف نداد.
عارف  در چوب بست اخلاق انقلابی، از سجایای عالی ای مثل صمیمت، شفقت،  صداقت،  خدمت به خلق، جسارت، درایت انقلابی و... برخودار بود. چانچه در خزان ۱۳۵۸ و اوائل بهار سال ۱۳۵۹ ش یک تن ولگرد به نام میرزا از قریۀ دکوی  سفلا  وابسته به تنظیم حزب اسلامی یونس خالص و از جملۀ ارتباطی های رژیم دست نشانده ( خلقی ها- پرچمی ها ) بود، ده ها فرزند باشندگان قریه بابه قچقار را اختطاف می کرد و در بدل رهائی ربوده شدگان،  از فامیل های شان  پول هنگفتی خواستار می شد. از طرف دیگر نبض و تحرکات  نیرو های انقلابی را عوامل  دولت مزدور روس شناسائی  می کردند. رفیق عارف وظیفه خود دانست که توده های محل را حمایت کرده و از شر آدم ربایان برهاند. رهزن  میرزا  نام پس از اختطاف فرزند یک خانواده، می خواست که از ساحه خارج  شود که با کمین مسلحانه زنده یاد عارف و چریک های تحت فرماندهی اش  رو به رو شد. میرزا پوزش خواسته و تعهد سپرد که من را نکشید، دیگر هیچگاهی عمل اختطاف را  انجام نخواهد داد. رفیق عارف برای میرزا و ولگردان همراهش  گفت که در صورت تکرار عمل، با محکمه انقلابی ما رو به رو خواهی بود. آن بار مردم از شر اختطاف رهائی یافتند، ولی در تابستان  سال  ۱۳۶۰ش میرزا از قریۀ شیخان میربچه کوت  فرد دیگری را اختطاف می نماید. این بار بنا به خواست مردم محل، میرزای  آدم ربا در ساحۀ حصار سکندر قریه بالا آب میر بچه کوت در محکمۀ چریک های مسلح سامائی محکوم به  اعدام شده و حکم اعدامش اجراء شد. 
امپریالیسم شرارت پیشه روس و دلقکان بی مقدار "خلقی و پرچمی" در قریه ها افراد زبونی را در برابر مخالفان  نظام دست  نشانده پرورش داده بودند که عناصر انقلابی را شناسائی کرده و گزارش می دادند. در قریۀ خود رفیق عارف جواسیس دستگاه آدمکش خاد  افراد بدنامی به نام های ( حاجی سخی محـمـد، سرور، یاسین، یونس، بصیر، دور محـمـد، دوست محـمـد، سردار، صمد گل و... ) و ده ها تن دیگر را استخدام کرده بود که در محلات همانند سگان بوی کش در جست و جوی رزمندگان سامائی بودند. رفیق عارف هم توسط خادیست ها مورد شناسائی و پیگرد قرار گرفت. رفیق عارف توسط جواسیس دولت مزدور روس دستگیر شد که در خاد نظامی مورد شکنجه قرار گرفت. رفیق عارف برق آسا شکنجه گران را به قتل رسانید و قادر به فرار گردید. بعد از دو ماه  سپری  کردن زندگی مخفی، از منزل یکی  از اقارب  خود در ساحۀ حوزۀ پنجم امنیتی شهر کابل دو باره دستگیر و زیر شکنجه  قرار گرفت. سرانجام عارف به مثابۀ انقلابی برجسته و خسته ناپذیری در سال ۱۳۶۰ در زیر شکنجه های وحشیانۀ جلادان دستگاه شکنجه و اعدام "خاد" تحت رهبری نجیب جلاد در رژیم جنایت پیشۀ "خلقی و پرچمی" حماسه آفرید و قهرمانانه جان باخت.
ما سی و هشمتمین سال جاودانگی رفیق عارف را که با سربلندی و افتخار در راه آرمانش، توسط جلادان سادیست خاد در کنار هزاران اعدامی دیگر سامائی و غیرسامائی اعدام و سپس در  گور های بی نشان خفتند، یاد می کنیم و یاد عزیزش را گرامی می داریم.
رفیق عارف از قدرت سازماندهی، منطق قوی، قدرت نفوذ در توده ها، محبوبیت مردمی، فعالیت های خستگی ناپذیر در راه مبارزه، اذعان به نیروی لایزال و تاریخ ساز خلق، عشق و ایمان به انقلاب، بینش علمی و دوراندیشی سیاسی توأم با ابتکار و خلاقیت  برخودار بود. همین خصال عالی انقلابی از او انسانی نوین برجسته و متهوری آفرید که زیب دفتر مبارزاتی ساما و تاریخ آزادیخواهی خلق افغانستان است. جانبازان پاکباز سامائی از دامان توده های تحت ستم سر بلند کرده، چون مروراید در صدف سینه توده ها پرورش یافتند و با کارنامه های درخشان در روشنائی اندیشه های بشارت دهندۀ پایان ستم و استثمار، به مثابۀ انقلابیون آگاه در راه براندازی ستم و استثمار رزمیدند و در آن مسیر به جاودانگان  تاریخ  مبارزاتی این سرزمین مبدل شدند. 
یاد "عارف" و سائر فرزندان عارف خلق در صفوف ساما و بیرون از آن، وظیفۀ انصراف ناپذیری است که می توان با گرامی داشتن آرمان شان در نظر و عمل و رزمیدن در راه تحقق آن آرمان، آن را به سر رسانید!

یاد این سرباز سربلند و همیشه جاوید سامائی گرامی باد!

مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع!

۰۷ جون ۲۰۲۰